گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد
عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
دستمالِ تببُر نمدار آرامم نکرد این ها رو برای زیبا کردن وبلاگهاتون گذاشتم اگه دوست داشتین استفاده کنین!!
هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد
روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل
گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد
بیتو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
دردِ دل با سایهی دیوار آرامم نکرد
خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد
سوختم آنگونه در تب، آه از مادر بپرس
ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
نوشته شده در شنبه 92/9/9ساعت
9:26 عصر توسط پریا نظرات ( ) |
Design By : Pichak |